ریشه ها ی طرحواره

⛔️تله های زندگی⛔️

◀️اگر شرایط در دوران کودکی به گونه ای باشد که نتوانید احساس امنیت کنید در دام دو تله زندگی می افتید:

1⃣رها شدگی

2⃣بی اعتمادی / بدرفتاری

نکته باران

دور بودیم و حس نزدیکی

اشتباه محاسباتی بود.

" آرین داوودی"

تله عشقی رهاشدگی

رابطه عاطفی با فردی که در تله عشقی "رها شدگی" افتاده است

 

 زیرا الگوی هل دادن و کشیدن را شما در رابطه با این فرد تجربه خواهید کرد به این معنا که تا زمانی که به او خیلی توجه نشان نمی دهید او به شدت خواهان ارتباط داشتن با شماست به دلیل اینکه دوری شما طرح واره رهاشدگی او را فعال می کند و احساس عشق و علاقه او به شما بیشتر می شود ولی اگر از جانب شما اطمینان داشته باشد و فضای بسیار امنی داشته باشد از آنجا که طرح واره رهاشدگی او را تحریک نمی کنید جذابیت رابطه تان برایش کم رنگ می شود. بنابراین در رابطه خیلی به او نچسبید رابطه را طوری پیش ببرید که الگوی رهاشدگی به میزان خیلی کم در رابطه تان حضور داشته باشد یعنی اطمینان 100%، حضور مداوم و چسبندگی عاطفی باعث آسیب زدن به رابطه خواهد شد. فردی که طرح واره رهاشدگی دارد ممکن است نسبت به شما احساس دو گانه ای داشته باشد. یعنی به شدت نسبت به کم توجهی حساس باشد و حضور و توجه مداوم شما را بخواهد و از طرفی اگر کاملا آنرا دریافت کند ممکن است که از شما فاصله بگیرد و بدین طریق آن الگو را خودش مجدداً فعال کند یعنی با دور شدن از شما طرحواره رهاشدگی را دوباره تجربه میکند ولی این بار این اوست که رها می کند.

از آنجا که فردی که طرح واره رهاشدگی دارد معمولاً از یک هویت محکم و یکپارچه برخوردار نیست بنابراین در درون خود احساس امنیت و راحتی ندارد او دارای هویتی نفوذپذیر و شکننده است و به همین دلیل در ارتباطاتش تلاش می کند از سوی طرف مقابل مورد تائید قرار بگیرد. از آنجا که او ترس فراوان از طرد شدن و تنهایی دارد از نگاه او شما در نهایت او را ترک خواهید کرد. بنابراین به شما اعتماد لازم را ندارد او در آغاز رابطه به شما به شدت وابسته می شود و همواره می خواهد که به او اطمینان و توجه دهید و این تقاضای مداوم او برای گرفتن توجه ممکن است برای شما آزار دهنده باشد. او فاقد هویتی منسجم است بنابراین هیچ تعجبی ندارد که او نتواند در یک رابطه سالم عاطفی د.وام بیاورد. زیرا هنگامی که همه چیز در یک رابطه عاطفی به خوبی پیش می رود او آن را به گونه ای جلو می برد تا مجدداً تجربه تنهایی و رهاشدن را داشته باشد.

برای داشتن ارتباطی خوب با فردی که طرحواره رهاشدگی دارد به نکات زیر توجه کنید.

1. مانند والدی حمایتگر و مراقبت کننده باشید:

سعی کنید به عنوان یک والد حمایتگر و مراقبت کننده بیشتر او را درک کنید. نامزد شما در خانواده ای بزرگ شد که تجربه طرد شدن ، ترک شدن یا بی اعتنایی را داشته است و از آنجا که والدینش امنیت لازم را برایش تامین نکرده اند و رفتار خیلی خوبی با او نداشته اند او فکر می کند که شما هم ممکن است هر لحظه او را طرد کنید. اگر بتوانید با کودک درون او ارتباط برقرار کنید و از دریچه چشم کودک او به ارتباطتان نگاه کنید پذیرش رفتارهای او برایتان آسانتر خواهد شد همچنین این آگاهی به شما کمک می کند که هنگام مواجه شدن با رفتارهای ناگهانی نامزدتان، با ارامش بیشتری نسبت به نوع رفتاری که می خواهید در قبال او از خود نشان دهید تصمیم گیری کنید.

2. به نا امنی او دامن نزنید:

از انجا که ممکن است شما با واکنش شدید نشان دادن در مقابل رفتارهای او بطور ناخواسته رابطه تان را خراب کنید در اینجا به شما پیشنهاد می کنم مراقب باشید تا کاری نکنید تا طرح واره رهاشدگی او فعال شود چون زمانی که افراد تحت فشار شدید عاطفی و روانی هستند دچار تحریف شناختی می شوند یعنی باورهای غلط خود را با واقعیت های موجود اشتباه می گیرند و این افکار یا باورهای نادرست بروی احساس آنها تاثیر منفی گذاشته و این احساس منفی موجب تصمیمات نادرست در زندگی فرد می شود. مثلاً نامزد شما که طرح واره رهاشدگی دارد به علاقه و تعهد شما در رابطه شک کرده است یک راه این است که شما اعتماد او را جلب کرده و راجع به ثبات رابطه تان او را مطمئن سازید ولی اگر شما نتوانید موقعیت و شرایط او را درک کنید و به این ترس او دامن بزنید او در دام تله رها شدگی می افتد و در آن زمان خاص همانند یک کودک ترسان و آسیب دیده رفتار می کند و همان واکنش ها را انجام می دهد مثلاً ممکن است نامزد شما فردی 30 ساله تحصیلکرده با موقعیت اجتماعی خوب باشد ولی چنانچه طرح واره رهاشدگی اش در رابطه با شما فعال شده باشد رفتار و واکنش هایش مثل یک کودک می شود همانطور که در گذشته رها شدن و بی توجهی برایش دردناک و سخت بود و منابع عشق (پدر، مادر و ...) از لحاظ فیزیکی حضور نداشتند و یا توجه و مراقبت لازم را از او انجام نمی دادند  در رابطه عاطفی اش با شما مجدداً احساسات دردناک گذشته زنده شده و فرد همان رفتارها را از خود نشان می دهد که معمولاً رفتارها به شکل پرخاش، تهدید، انفعال، گوشه گیری و ... می باشد.

3. خطاهای شناختی (باورهای غلط) نامزدتان را تصحیح کنید.

همانطور که گفتم اگر نامزد شما طرح واره رها شدگی را داشته باشد ممکن است هر چیزی یا عملی که از نظر شما خنثی باشد  طرح واره رهاشدگی او را فعال کند واین موضوع می تواند منجر به ایجاد یک فکر غلط در رابطه با شما در ذهن او باشد مثلاً ممکن است همه مدارک و شواهد مثبت که حاکی از توجه و دوست داشتن شما در رابطه است را نادیده بگیرد و بر جنبه های منفی رابطه تان متمرکز شود. مثلاً همه زمانهایی که به او ابراز علاقه کردید، مراقبش بودید و کارهایی را به خاطر او انجام دادید را نادیده بگیرد و بر زمانهایی که به او بی توجه بودید یا حضور نداشتید تاکید شدید داشته باشد. از آنجا که نامزدتان در تله رهاشدگی افتاده است توانایی تفکر بالغانه را از دست می دهد و رفتارش همچون کودکی آسیب دیده است که توانایی دیدن واقعیت ها را ندارد و به برداشت اشتباه خودش از اتفاقات می چسبد. بنابراین اگر حفظ رابطه با او برایتان مهم است تلاش کنید تا او باورهای اشتباهش را تصحیح کند مثلاً هنگامی که او می گوید: «تو می خواهی مرا ترک کنی، تو مرا دوست نداری» می توانید بگویید: «اگر من تو را دوست نداشتم، آیا در این لحظه اینجا بودم؟» هدف از این نوع مواجه کردن این است که باورهای اشتباه او در مورد رابطه تان مورد شک و تردید قرار بگیرد و به این ترتیب نامزدتان توانایی نگاه کردن به شما و رابطه تان را به طرزی دیگر بدست آورد.  فراموش نکنید که مواجه کردن او با واقعیت باید با مهارت و به نرمی صورت بگیرد در غیر اینصورت این مواجه می تواند موجب بروز کشمکش و درگیری دیگری در رابطه تان باشد.

3. راجع به تمایلتان به حفظ ارتباط، به او اطمینان بدهید: 

از آنجا که نامزد شما هر لحظه انتظار آن را دارد که از سوی شما طرد شود لازم است بطور مداوم نقاط قوت رابطه تان را به او یاد آوری کنید و این اطمینان را به او بدهید که به او متعهد هستید و می خواهید سالهای سال او را در کنار خودتان داشته باشید. و البته برای اینکه این اطمینان را باور کند مستلزم این است که شما واقعاً همچین قصدی داشته باشید و از راههای مختلف این مساله را به او اثبات کنید.

4. اغلب نزدیک ولی گاهی د.ور باشید:

از آنجا که نامزد شما در گذشته عشق را با رهاشدگی تجربه کرد چنانچه همیشه در دسترس، نزدیک و چسبیده به او باشید رابطه تان در معرض خطر قرار می گیرد خوب است توجه داشته باشید که اگر فرد مقابلتان طرح واره رها شدگی را داشته باشد هر چقدر هم که روی رشد فردی اش کار کرده باشد ولی باز هم یک بخش هایی از این طرح واره را تا آخر عمر با خود خواهد داشت. یعنی این طرح واره به شکل کمرنگ در الگوی شخصیتی این فرد حضور دارد بنابراین اگر خیلی نزدیک و چسبیده به او باشید دیگر سوژه عشقی برای او نخواهید بود و اگر هم بخواهید همواره دور باشید طوری که این طرح واره مدام فعال باشد به دلیل استرس زیادی که او تجربه خواهد کرد رابطه تان دچار آشوب می شود بنابراین خوب است که همانطور که به او اطمینان می دهید که به رابطه تان متعهد هستید گاهی از هم دور باشید تا او دلتنگ شما شود و علی رغم وجود این طرح واره عشق را به طرز سالمی تجربه کنید.

5. زمان ترک رابطه:

چنانچه نامزد شما از طرح واره رها شدگی به شدت رنج ببرد و دیدگاه جبری هم به زندگی داشته باشدیعنی معتقد باشد انسانها محکوم به تکرار گذشته خود هستند و شما همه روشهای ذکر شده را انجام داده باشید و نتیجه نگرفته باشید. شما باید بدانید که این فرد دوست دارد که در این تله خود ساخته سالها و سالها گرفتار باشد بنابراین چنانچه شما از صبر و تحمل و احساس تعهد بالایی نیز در رابطه با او برخوردار باشید باید بدانید که او به طور ناخودآگاه به شکلی برنامه ریزی شده که از رابطه عاطفی سالم و آرامش بخش گریزان است. به همین دلیل رابطه عاطفی خود را به آشوب می کشد تا اثبات کند گذشته محکوم به تکرار است و من همواره تجربه تنهایی و رها شدن را خواهم داشت و این تنهایی نه تنهای لذت بخش که افراد خود شکوفا تجربه می کنند بلکه تنهایی ناشی از طرد شدن می باشد. متاسفانه گاهی اوقات می بینیم برخی افراد آدمهای خوب زندگی شان را به خاطر چسبیدن به تله های زندگیشان از دست می دهند ممکن است عاقبت لحظه ای فرا رسد که به منظور اینکه دچار ناراحتی روحی بیشتری نشوید از نامزدی که در تله عشقی رهاشدگی افتاده خداحافظی کنید. ممکن است شما با صراحت کامل به او بگوئید که از این پس دیگر خواهان داشتن رابطه عاطفی با او نیستید اگر چه که برای او به عنوان یک انسان ارزش قائلید.

لطفا ترکم نکن

لطفاً ترکم نکن (ترس از رها شدن یا ترک)

ترس از رهاشدن

افرادی که در تله “ترکم نکن” گیر افتاده اند خیلی سریع وارد رابطه می شوند و به محض اینکه کوچکترین احساس تهدیدی بر آنها دست دهد خود را کنار می کشند. این افراد در همان هفته اول پیشنهاد ازدواج می دهند یا اعلام می کنند که عاشق طرف هستند و می خواهند تمام لحظات با طرف مقابل باشند و با این رفتار خود، گاهی اوقات طرف مقابل را می ترسانند و موجب عقب نشینی طرف می شوند. آنها خیلی پر شورند و از آدمهای عادی با شدت بیشتری در رابطه وارد می شوند. به نظر می رسد این افراد در روابط عاشقانه همه دلایل و منطق خود را به یکباره از دست می دهند و غرق هیجانات می شوند. ولی به محض اینکه کوچکترین رفتاری از طرف مقابل می بینند که به دور شدن آنها تعبیر می شود طرف را به ترک کردن متهم می کنند و قبل از اینکه طرف مقابل آنها را ترک کند تلاش می کنند که دست پیش را بگیرند و نشان می دهند که چقدر آنها هم می توانند دوری گزین باشند. برای مثال ممکن است به جشن تولد دوست پسرشان بروند ولی با مردان دیگر برقصند و به این ترتیب پیش دستی کنند.
این دسته افراد بیشتر وقتها بعد از این که رابطه را ختم می کنند و تنها می شوند احساس خالی بودن و تنهایی به آنها دست می دهد. در این زمان احساس رهاشدگی آغاز می شود و آنها که غرق در احساس تنهایی شده اند برای ورود در رابطه دیگر هجوم می برند. این دسته افراد رابطه هایشان کوتاه است و اغلب با این فرض که طرف مقابل ترکشان کرده است رابطه را به اتمام می رسانند.

احساس ترک شدگی
اگر شما در این دام گیر افتاده اید، اصولاً فکر می کنید کسانی را که دوست دارید از دست می دهید و برای همیشه تنها خواهید ماند. خواه مردم بمیرند یا دور شوند یک پیام را ارسال می کنند و آن اینکه شما تنها خواهید ماند. انتظار تنها ماندن تا ابد را دارید، فکر می کنید کسانی را که از دست داده اید هرگز دوباره نخواهید داشت. فکر می کنید تا ابد سرنوشت شما با تنهایی عجین شده است.
این تله نوعی نا امیدی و در مورد عشق و احساس سرخوردگی را به شما القا می کند. شما باور دارید که مهم نیست که اوضاع چقدر خوب به نظر می رسد در انتها، رابطه شما تاریک است. ر این حالت باور اینکه مردم در کنار شما و برای شما بمانند دشوار است. و باور اینکه حتی افراد وقتی از شما دور هستند به فکرتان هستند و متعلق به شما هستند برایتان دشوار است. اغلب مردم از دور شدن فراد مورد علاق شان برای مدت کوتاه ناراحت و غمگین نمی شوند و مطمئن هستند دوری کوتاه مدت صدمه ای به رابطه شان نمی زند ولی با تله “ترس از ترک” چنین احساس امنیتی وجود ندارد. و فرد تصور می کند که فرد دور شده هرگز بر نخواهد گشت در این صورت می خواهد تمام وقت به او بچسبد و نسبت به هر جدایی دچار حالت خشم می شود هر قدر هم این جدایی کوتاه باشد. این مسئله زمانی بیشتر در رابطه های عاشقانه خودش را نشان می هد که عاشقرابطه ای که در آن فرد از نظر عاطفی احساس وابستگی می کند و دائم در هراس از دست دادن رابطه صمیمانه است.
” تله ترک” یک بحران قبل از زبان گشایی است. و از سال اول زندگی آغاز می شود قبل از اینکه کودک زبان باز کند. ولی در سالهای دیگر هم ممکن است شکل بگیرد مثلاً بعد از مرگ یکی از والدین در سالهای بعد، در این صورت شدت آن کمتر خواهد بود. در اغلب موارد این تله خیلی زود آغاز می شود قبل از اینکه طفل کلامی را برای بیان آنچه بر او رفته است بیابد. به همین دلیل هست که حتی در بزرگسالی ممکن است افکار شکل دهنده مربوط به این “تله ” نتوان پیدا کرد. با این وجود اگر سعی کنید که در مورد تجربه خود حرف بزنید کلمات اینگونه خواهد بود، “من تنها هستم”، “هیچ کس به فکر من نیست”. از آنجایی که چون مشکل خیلی زود آغاز می شود فشار عاطفی زیادی ایجاد می کند. فرد دچار این تله موقع ترک شدن حتی کوتاه مدت احساس طفلی را پیدا می کند که به حال خود رها شده است. تله ترس از ترک اولین چیزی است که رابطه صمیمانه را که هدف قرار میدهد.
اگر شما هم درگیر این دام زندگی هستید و هرگز قادر به تجربه یک رابطه عمیق درازمدت و طولانی نشده اید نیاز به درمان و رها یی از این تله با کمک که مشاور با تجربه هستید. رهایی راهی پرچالش و دشوار است که پیمودن آن زمان و کوشش و همراهی با فرد متخصص را می طلبد.

نگارش: "خانم دکتر نسترن ادیب راد"

تله به حال خود رها شدن

تله به حال خود رها شدن

وقتی شما در تله زندگی «به حال خود رها شدن» افتاده باشید، همیشه در رابطه با دیگران احساس می‌کنید آدم‌هایی که دوست‌شان دارید، شما را ترک خواهند کرد و برای همیشه تنها خواهید ماند. نتیجة احساس ترس از تنهایی این است که به دیگران به‌اصطلاح بیش از حد می‌چسبید. این چسبیدگی عاطفی باعث می‌شود که دیگران به‌تدریج از شما دور شوند. اگر هنگام جدایی‌های طبیعی ـ مثلاً مسافرت یک دوست صمیمی ـ بیش از حد غمگین یا خشمگین می‌شوید، باید به وجود این تله زندگی در وجودتان شک کنید.

 

  از کجا می‌آید؟

کسانی که در بچگی یکی از والدین خود یا جانشینان آنها (مثلاً پدربزرگ یا مادربزرگی که از او مراقبت کرده‌اند) را از دست داده‌اند، فرزندان طلاق، آنهایی که در بچگی والدین‌شان را خیلی کم دیده‌اند، مانند کودکانی که پدران‌شان به مأموریت‌های چندروزه رفته‌اند یا کودکانی که به‌دلیل مشغله شدید پدر یا مادر در هفته فقط چند روز آنها را دیده‌اند و به‌طور کلی کودکانی که برای مدت طولانی تنها و دور از والد یا والدینشان بوده‌اند، افرادی که والدینی غیرقابل پیش‌بینی، معتاد یا الکلی داشته‌اند، و آنها که در خانواده احساس تبعیض کرده‌اند، بیشتر احتمال دارد که در بزرگسالی در تله رهاشدگی بیفتند.

یک تله واقعی

نگار، دختر 19ساله‌ای است که با دوستانش در خوابگاه زندگی می‌کند.  او به‌شدت با هم‌اتاقی‌هایش صمیمی است و آنها را حتی موقع انجام دادن کارهای شخصی مانند درس خواندن رها نمی‌کند. برای همین‌، دوستان نگار خیلی دوست ندارند با او باشند و از او فرار می‌کنند. نگار در 10سالگی مادرش را از دست داده و اصلاً دلش نمی‌خواهد این تجربه را در مورد دوستانش هم داشته باشد.

دام های زندگی

 تله های زندگی الگوهای ی شخصیتی است که از دوران کودکی آغاز می شوند و در تمام طول عمردر زندگی طنین انداز است. آغاز شکل گیری این تله ها به زمانی برمی گردد که بلاهایی در دوران کودکی از طرف اعضای خانواده یا دیگران بر سرما آمده است.

اگرما طرد شدیم، سرزنش شدیم، از ما بیش از اندازه مراقبت شده است، مورد سو استفاده قرار گرفته ایم، یا محرومیت کشیده ایم، به گونه ای صدمه خورده ایم و درنهایت دام های زندگی بخش اساسی از زندگی ما شده است.دامهای زندگی به طور ناخود آگاه باعث می شوند که در بزرگسالی وقتی حتی خانه را ترک می کنیم و وارد رابطه می شویم و یا حتی در ارتباط با مردم جامعه و یا محیط شغلی، به دنبال خلق شرایطی باشیم که با همانگونه که در دوران کودکی مورد بد رفتاری قرار گرفتیم، دوباره با ما بد رفتاری شود. ما به طور ناخودآگاه تجربه های تلخ و زخمها را برای خود باز آفرینی می کنیم. یعنی کاری می کنیم که دوباره نادیده گرفته شویم، تحقیر شویم از ما سوء استفاده شود و یا سرزنش شویم که همه این ها باعث می شود که هرگز نتوانیم در زندگی به خواسته هایمان دست یابیم.
دام های زندگی نحوه تفکر، احساس و رفتار ما را نسب به خودمان و دیگران شکل می دهد. این دامها هیجانات قوی مانند خشم، ناراحتی، و اضطراب را مورد هدف قرار می دهد. حتی زمانی که ما به طور آشکارا همه چیزهایی را که می خواهیم داریم مثل یک ازدواج خوب، موقعیت اجتماعی، احترام، شغل موفق، این تله ها نمی گذارند که لذت آنچه را داریم درک کنیم و بپذیریم و باور کنیم که ما هم کاری کرده ایم و مستحق خوشبختی هستیم.
در ادامه بحث در پست های آینده به تفضیل به دام های اساسی که به دلیل زخمهای کودکی در روح و جان ما شکل می گیرند وتمام عمر ما را رها نمی کند پرداخته ، علت بروز آنها و راهکارهایی برای رهایی از شر آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

طرحواره

⛔️تله زندگی یا طرح واره⛔️

⭕️تله ی زندگی اصطلاحی عامیانه است و واژه ای که متخصصان برای اشاره به تله ی زندگی به کار می برند، طرح واره است. مفهوم طرح واره از روان شناسی شناختی نشات گرفته است.

⭕️طرح واره ها را می توان اینگونه تعریف کرد: باورهای عمیق و تزلزل ناپذیری که در دوران کودکی درباره ی خود, دیگران و جهان اطراف در ذهن مان شکل گرفته اند.

⭕️این طرح واره ها نقش تعیین کننده ای در شکل گیری احساس ما درباره ی خودمان دارند. رها کردن این طرح واره ها مستلزم چشم پوشی از امنیتی است که در پناه این طرح واره ها به دست آورده ایم. بنابراین این باورها علی رغم آسیبی که به ما می زنند در پناه آنها احساس امنیت می کنیم زیرا به ما قدرت پیش بینی پذیری و اطمینان آفرینی می دهند. این باورها را می توان به امنیت داشتن فردی ترسو در خانه تشبیه کرد. به همین دلیل شناخت درمانگران اعتقاد دارند که تغییر این باورها، کاری سخت و طاقت فرساست.

منبع:
کتاب "زندگی خود را دوباره بیافرینید"
✏️نوشته"جفری یانگ" و "ژانت کلوسکو"
✏️مترجمان "دکترحسن حمید پور" "الناز پیرمرادی"، "ناهید گلی زاده"

الگوهای آسیب رسان

الگوهای آسیب رسان

✍چنین الگوهایی را تله های زندگی یا طرح واره می نامیم. ما در دوران کودکی به شیوه های مختلف آسیب دیده ایم: طرد، انتقاد، حمایت افراطی، بد رفتاری، بی توجهی یا محرومیت. در اثر این تجارب اولیه طرح واره ها بخشی از وجودمان شده اند. بعد از طی دوران کودکی و ترک خانه ی پدری با ایجاد موقعیت ها یا انتخاب افراد به بازآفرینی همان شرایط تلخ اولیه ی دوران کودکی می پردازیم. به عبارتی در حال حاضر دیگران ما را کنترل می کنند, با ما بدرفتاری می کنند یا به نیازهای ما توجه نمی کنند و از این رو تله های زندگی یا طرح واره ها دست از سر ما بر نمی دارند و تداوم میابند. شاید به دلیل همین تداوم تله های زندگی است که در دست یابی به اهداف زندگی با ناکامی و شکست روبه رو می شویم.

✍تله های زندگی چگونگی تفکر، احساس، رفتار و نحوه ی ارتباط با دیگران را تعیین می کنند. این تله ها به احساس های شدیدی مثل عصبانیت، غمگینی و اضطراب دامن می زنند. حتی زمانی که در زندگی اوضاع بر وفق مراد است (جایگاه اجتماعی خوب، ازدواج شادکام، روابط خوب با دیگران، و موفقیت شغلی) بازهم ممکن است قادر به لذت بردن از زندگی نباشیم

طنزتلخ تاریخ

♦️طنز تلخ تاریخ♦️

طنز تلخ تاریخ: تکرار شرایط مشابه در دوره های مختلف زندگی

☑️ما تمایل داریم که دردها و رنجهای دوران کودکی را کماکان زنده نگه داریم. این مسئله یکی از بینش های عمیق در روان درمانی های مبتنی بر روان تحلیل گری است. فروید به این پدیده اجبار به تکرار می گفت. برای مثال:

✔️ فرزند یک فرد میگسار با کسی ازدواج می کند که میگسار است.

✔️کودکی که در دوران کودکی اش با بدرفتاری اطرافیان روبه رو شده است با فردی بددهن, گستاخ و پرخاشگر ازدواج می کند یا اینکه خودش از دیگران سوء استفاده می کند.

✔️فردی که در دوران کودکی اش آزار جنسی را تجربه کرده است در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بی هدف بیفتد.

✔️کودکی که تحت سلطه ی دیگران بوده است, ممکن است در دوران بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند.

☑️این پدیده در نگاه اول گیج کننده است. چرا ما دست به این کار می زنیم؟ چرا دوباره رنج ها و دردهایمان را زنده می کنیم و هر دم هیزمی بر این آتش می گذاریم؟ چرا نمی توانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟

☑️در واقع هرکسی با متوسل شدن به روشهای محکوم به شکست,به تداوم این الگوهای منفی دامن می زند. این واقعیت تعجب برانگیز را درمانگران نیز قبول دارند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیت هایی ایجاد می کنیم که شبیه به شرایط و موقعیت های دوران کودکی مان است. منظور از تله ی زندگی تمام روشهایی است که باعث بازآفرینی شرایط دوران کودکی مان می شود.

نشانه های طرحواره

⛔️نشانه های تله های زندگی⛔️

آیا اکثرا جذب افرادی می شوید که بی مهر و عاطفه هستند؟ آیا احساس می کنید که نزدیک ترین افراد زندگیتان به شما توجه کافی ندارند؟

آیا احساس می کنید انسان بی ارزشی هستید؟ آیا احساس می کنید به دلیل بی ارزشیتان, اطرافیان شما را نمی پذیرند و دوستتان ندارند؟

آیا خواسته های دیگران را بر نیازهای خودتان ترجیح می دهید؟ آیا در راه فداکاری برای دیگران چنان راه افراط می پیمایید که به خواسته های خودتان اصلا نرسید؟آیا نیازهای واقعی تان را نمیشناسید؟

آیا نگران هستید ک مبادا اتفاقات ناگواری برای شما پیش بیاید؟ آیا یک درد خفیف ممکن است شما را به وادی وحشت بیندازد که مبادا دچار بیماری علاج ناپذیری شده اید؟

آیا متوجه شده اید که علی رغم برخورداری از تحسین و تشویق اجتماعی بازهم احساس نارضایتی و بی کفایتی می کنید؟